شاید کسی در این حوالی عاشقت کرده
فکر می کنم
به نگاهت که نیست ، به خیالت که هست
بهار بی حوصله ی سرد ،خیابان های خیسِ خالی
فانوس های روشن شهر ،کتاب های شعر خاک خورده
کافه های دود و استوری ، شکوفه های سفید و صورتی درخت
صفحه های مجازی بعد از مرگ ، سفره ی شام روی پشت بام
نگاه می کنم
به سفیدی دیوار ، به پنجره ی دربند نرده ها
خاکستری جمعه ها ، خودکشی خاطره ها
دلتنگی اتوبان تهران کرج ، پنجره های روشن شب
دلخوشی زنده بودنت ، ترس از بیشتر دور شدنت
ته سیگار های روی پیاده رو ، گذشتن روزهای بی تقویم
- ۰ نظر
- ۲۷ فروردين ۹۷ ، ۰۱:۳۳
- ۶۲۶ نمایش